شعر شب های خماری / از بخت من خانه خراب متواری

ساخت وبلاگ

شب های خماری

از بخت من خانه خراب متواری

تقدیر به دل حکم که باید بسپاری

هی ناله و فریاد و دعایی که شوم عفو

جنبیدم و حاصل نشدو رفت قراری

او از منِ من ،تن به طلب بود و ولی من

دلداده ی تب کرده ی شبهای خماری

افسوس که بیهوده رقم خورد و چنین بست

شرطی که مرا باخت سر میز قماری

در دام هوس تشنه ی یک جرعه محبت

صیدم که گشودن نشود راه فراری

پس مانده ی یک عشق جنون خیز شرربار

از روز و شبم درد، در آورده دماری

وقتی که هوا هست و نفس تنگ ،عذاب است

فرقی چه کند سوز خزان یا که بهاری

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.

دریافت
عنوان: شب های خماری
حجم: 337 کیلوبایت
توضیحات: شعر شب های خماری از ستاره فرخی نژاد

ثبت نظر

شعر روزگار / خدایا عاشقش کن تا بفهمد روزگارم را...
ما را در سایت شعر روزگار / خدایا عاشقش کن تا بفهمد روزگارم را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bapp-shaere3 بازدید : 256 تاريخ : پنجشنبه 26 اسفند 1395 ساعت: 17:46