شعر عاشقانه ی تیغ مژگان / تفال میزنی دیوان حافظ را ،چه اصراری ست؟

ساخت وبلاگ

شعر تیغ مژگان

تفال میزنی دیوان حافظ را ،چه اصراری ست؟

که چشمانت خودش گویاترین فنجان قاجاری ست

نگاهم میکنی عشقی هویدا میشود در دل

و تقدیری جز این در اخترم بیهوده پنداری ست

برایت آب دادن تیغ مژگان را چه حاصل داشت

که با چنگیز اخمت در دلم خود جنگ تاتاری ست

شراب کهنه لازم نیست تا مستی میسر شد

به اندک جرعه ای ازقهوه چشمت، چه اَسراری ست؟!

تو را دیوانه ام ؟ عاشق ؟ و یا مستم ؟ نمی دانم

نکش آتش درونم این جنونی را که ادواری ست

به افیون حضورت کرده ام عادت چه می دانی ؟

که جز توهرکسی دردیده ام توتون خوانساری ست

فرو پاشیده ارگ ِ تن به خاکستر نشینم من

بیا خوبم که کم کم موقع آوار برداری ست

شما می توانید این شعر را به صورت سند PDF دریافت نمایید.

دریافت
عنوان: تیغ مژگان
حجم: 406 کیلوبایت
توضیحات: شعر تیغ مژگان از ستاره فرخی نژاد

ثبت نظر

به اشتراک بگذارید.

اگر مشکلی در سایت به وجود آمده است یا اگر در محتوای این شعر مشکلی به وجود آمده است کد (120) همراه با موضوع را به سامانه پیامکی به شماره ی 50005763571 پیامک بفرمایید.

با فرستادن عدد 1 به سامانه ی پیامکی 50005763571 می توانید در سامانه ی پیامکی ما عضو بشوید.

۹۶/۰۳/۰۸ موافقین۰ مخالفین۰

ستاره فرخی نژاد

شعر روزگار / خدایا عاشقش کن تا بفهمد روزگارم را...
ما را در سایت شعر روزگار / خدایا عاشقش کن تا بفهمد روزگارم را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bapp-shaere3 بازدید : 576 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 2:26